مرد قبیله - عارف
تو سیبی تو اناری تو یه گیلاس
تو سَروی تو صنوبر تو گُلِ یاس
تو عشوه، تو کرشمه، تو جوونی
یه سنگی که گرونی مِثلِ الماس.
تو جادوگر و من مردِ قبیله
تو دنبالِ منی با ناز و حیله
دیدی نیست تو وجودم شیلهپیله
هنوز عاشقته مردِ قبیله.
قشنگی مثلِ آتیش تو زمستون
یه سقفی، تو یه چترِ زیرِ بارون
عجب اسمِ قشنگی روت گذاشتم
یه آشنا… واسه دنیایِ غریبون.
تو جادوگر و من مردِ قبیله
تو دنبالِ منی با ناز و حیله
دیدی نیست تو وجودم شیلهپیله
هنوز عاشقته مردِ قبیله.
با من درد و غم و حوصله بسیار
با من رنجش و عشق و گِله بسیار
اگه از تو برنجم دیگه اونوقت
میون من و تو فاصله بسیار.
تو جادوگر و من مردِ قبیله
تو دنبالِ منی با ناز و حیله
دیدی نیست تو وجودم شیلهپیله
هنوز عاشقته مردِ قبیله.
تو سیبی تو اناری تو یه گیلاس
تو سَروی تو صنوبر تو گُلِ یاس
تو عشوه، توکرشمه، تو جوونی
یه سنگی که گرونی مثلِ الماس.
تو جادوگر و من مردِ قبیله
تو دنبالِ منی با ناز و حیله
دیدی نیست تو وجودم شیلهپیله
هنوز عاشقته مردِ قبیله.
تو جادوگر و من مردِ قبیله
تو دنبالِ منی با ناز و حیله
دیدی نیست تو وجودم شیلهپیله
هنوز عاشقته مرد قبیله.
۲۸ مارچ ۱۹۸۷
خواننده عارف
آهنگساز آندرانیک
تنظیمکننده منوچهر چشمآذر