هایده - قصه من
مثل بادِ سردِ پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد
رگ و ریشههام سیاه شد
تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم به غمِ زمونه خندید.
آسمون مست جنونی
آسمون تشنۀ خونی
آسمون مستِ گناهی
آسمون چه رو سیاهی.
اگه زندگی عذابه یه حباب روی آبه
من به گریهها میخندم
میگم این همش یه خوابه.
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد.
آسمون تو مرگ عشقو
توی یاختههام نوشتی
این یه غمنامۀ تلخه
که تو سر تا پام نوشتی.
من به لحظۀ شکستن
اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار
من خودم سنگ صبورم
آسمون تیشهت شکسته
من دیگه رو پام میمونم
منو از تنم بگیری تو ترانههام میمونم.
اگه زندگی عذابه… یه حباب روی آبه
من به گریهها میخندم
میگم این همش یه خوابه.
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد
آسمون تیشهت شکسته
من دیگه رو پام میمونم
منو از تنم بگیری تو ترانههام میمونم.
خواننده هایده
آهنگساز فرید زلاند
تنظیمکننده آندرانیک